مثال آن را در ازدحام بسيار مترو تهران و در ازدحام فوقالعاده صفهای اتوبوس شهرها (بویژه در مسيرهای دارای خط ويژه اتوبوس) شاهدیم. حتی بيش از ظرفيت اسمی حملونقل عمومی، تقاضا وجود دارد. به عبارت دیگر، هرجايی كه بتوانيم سرويسدهی خوبی انجام دهيم (نظیر خط ويژهیی كه اتوبوس در ترافيك نمیماند يا مترو)، مردم از ما جلوتر هستند و خودروی شخصی را كنار میگذارند.
اما اکنون در نقطهی خطرناكی قرار گرفتهايم؛ زيرا هر فرد صاحب خودروی شخصی كه يكبار، فقط يكبار با مترو یا اتوبوس سفر شهری خود را انجام دهد، قطعاً از اقدام خود پشيمان میشود. زيرا ازدحام مترو و فشردگی جمعيت آن، سطح خدمات مترو را كاهش داده است،در بخش اتوبوس در مسيرهای غير خطويژه، اتوبوس در ترافيك سنگين همچون ساير خودروها میماند و در مسيرهای ويژه، ازدحام متقاضیان اتوبوس به حدی است كه بسياری اوقات فرد بايد در ايستگاه منتظر بماند و تماشاگر اتوبوسهای فراوانی باشد كه به علت تکمیل بودن ظرفیتشان در ايستگاه توقف نمیکنند و بايد به حدی منتظر بماند تا يك اتوبوس نيمهپر بيايد و او را سوار كند. پس ترجيح میدهد خودروی خود را ولو به صورت تكسرنشين استفاده كند. اين وضعيت، حتی افراد بدون خودرو را كه از حملونقل عمومی استفاده میكنند،به فكر خريد خودروی سواری میاندازد. پس كاری كه ما بايد بكنيم،افزايش سطح ارائه خدمات به لحاظ كيفی و كمی در حمل و نقل عمومی است.
آری، پس از تكميل شبكهی حملونقل عمومی يكپارچه، ارتقای سطح خدمات آن و ايجاد ظرفيت كافی شبكهی حمل و نقل عمومی سريع و منظم، قطعاً مردم در حد بالایی جذب میشوند. در اين صورت است كه برای جذب درصد ديگری از مردم، فرهنگسازی مؤثر است.
پس بهترين روش فرهنگسازی برای استفاده از حملونقل عمومی اين است كه مردم با چشمان خود بهبود حملونقل عمومی را ببينند، با تمام وجود خود آن را حس كنند و به آن اطمينان داشته باشند. در غیر اینصورت کسی با نصیحت ، خودروی تک سرنشین خود را کنار نمی گذارد. کشورهای دیگر هم همین مسیر را رفته اند.
برای تحقق این امر، شهرداری، راهنمایی و رانندگی و دولت باید مشترکاً اقدام کنند.
بخشي از كتاب "ضرورت تغيير نگرش هاي ترافیکی" تاليف دكتر مهرداد تقي زاده
نظرات شما عزیزان: